ماهک

فقط تو

عید همگی مبارک

 

 

نوشته شده در دو شنبه 1 فروردين 1390برچسب:,ساعت 12:27 توسط مهنوش| |

 

 

تو میری و من فقط نگاهت میکنم

تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم

بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم

اما

برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست

دوستت دارم

(اینا حرفای دلم بود که حتما باید میگفتم اما درکل با رفتنت خوشحالم کردی)تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

امیدوارم دیگه برنگردی

 

 

این چندتا شیطونکم اینجا ول میکنم که بدونی واقعا خوشحالم

                 

.

.

.

.

.

.

.

.

اما نه از ته دل

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد
 


 

 


 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:,ساعت 15:0 توسط مهنوش| |

                                        ازت خیلی چیزا یاد گرفتم

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوسش دارم باید دروغ بگم!

یاد گرفتم هیچ وقت هیچ کس ارزش شکستن نداره!

یاد گرفتم تو زندگی بدون اینکه بفهمم چقدر دوسم دارن هر روز دلشونو به یه بهونه بشکونم!

یاد گرفتم گریه های هیچ کسو باورنکنم!

یاد گرفتم هیچ وقت به هیچ کس فرصت جبران ندم!

یاد گرفتم هر روز دم از عشق بزنم اما خودم عاشق نشم!!!

 

نوشته شده در یک شنبه 10 بهمن 1389برچسب:,ساعت 22:17 توسط مهنوش| |

(اینو یه نفری برام نوشت و گفت هیچوقت یادم نره منم اینجا مینویسم که هم شما یادتون باشه هم خودم)

 

 

 

 

 

آن روزها رفتند

آن روزهای خوب

آن روزهای سالم سرشار

آن آسمان های پراز پولک

آن شاخساران پراز گیلاس

آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به

 یکدیگر

 آن بام های بادبادک های بازیگوش

آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها

نوشته شده در پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:,ساعت 22:8 توسط مهنوش| |

دلم میخواد خودت بگی

بگی که چی پیش اومده؟

که قلب تو به آسونی

قید عشقمو زده......

دلم میخواد از تو بشنوم

دروغه یا حقیقته؟

میخوام بگی که واقعا

آخه این رفاقته؟

دلم میخواد خودت بگی

تکلیف عشقمون چیه؟

انگار هوای بی کسی دیگه همین نزدیکیه

نوشته شده در پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:,ساعت 22:7 توسط مهنوش| |

مدرسه ی ما: پایگاه جهنمی

 

دیدن مدیر از دور:جنی در تاریکی

شوخی با مدیر:بازی با مرگ

روز دادن کارنامه:حادثه در کنروان

روزی که معلم به کلاس نمی آید:بوی خوش زندگی

اخراج از کلاس:۱بار برای همیشه

زنگ آخر:آرایشگاه زیبایی

امتحان ترم آخر:قلبها که میتپد

آنتن مدرسه:جاسوس ۳جانبه

جای سیلی معلم:دایره ای سرخ

صفرهای پشت سرهم:برج مینو

اعتراض برای نمره:شلیک نهایی

حیاط مدرسه:پارک ژوراسیک

زنگ ورزش:المپیک در بازداشتگاه

شورای دبیران:جنگ ایران و عراق

ناظم:پلیس آهنی

کنکور:بالاتر از مرگ

دیدن معلم از دور:سایه ی عقاب

بحث با مدیر:فریاد زیر آب

شاگرد کلاس اول:پرنده کوچک خوشبختی

و اولین نفری که معلم از او درس میپرسد:قربانی

 

نوشته شده در پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:,ساعت 22:3 توسط مهنوش| |


Power By: LoxBlog.Com